#مرثیه#مجلس_ابن_زیاد_لعنة_الله_علیهپاکان کجا و مجلسِ ناپاکزادهایخوناشکها به چشم و به دل، خانوادهاینحسِ زیاد، لرزه به قامت فتادهایدر پیش پای اشرف احمد نوادهایدارالاماره کنگرههایش شکسته شدشیرازههای کفر در اینجا گُسسته شدعُلیا مخدّرات سراپای در عزابیحد شکسته حالِ مصیباتِ کربلامجروح و دلفگار، به قلبی پُر از خداخورشید در مقابلشان از تنش جداخنده ز کینه، زادۀ مرجانه میزندآتش به قلبِ خستۀ پروانه میزندمجلس برای نیشزدنها بپا شدهحسرتسرای کوفه پر از مارها شدهابلیسزادهای به طَرَب در نوا شدهپیکار کفر و دین، در این ماجرا شدهزینب در این نبرد به طاغی عدم زنَدتاریخِ «ما رَأَیتُ جَمیلا» رقم زنَددارالاماره دشتِ ستیزی هماره شددارالمصائبی به حقیقت دوباره شددلها ز خیزران همگی پُر شراره شدطشتی ضریح سادۀ دارالزیاره شدرگهای سربریده، به بازی گرفته شدلبها به چوب کینه نوازی گرفته شد(مجیدطاهری)1403/2/18 + نوشته شده در سه شنبه ۱۴۰۳/۰۲/۱۸ساعت 17:15  توسط مجیدطاهری | بخوانید, ...ادامه مطلب
سر خورده زسنگ اشتباهم بپذیربی عذرم و خسته از گناهم بپذیرمن اذن دخول رمضان میخواهمدر شهـــر کرامتـــت مـــرا هم بپذیرشاعر: م.ه. افاین شعر زیبا در دو صورت در قافیه مورد اشکال است:1. حرف رَوی (ه) باید جزء حروف اصلی کلمه باشد.در «اشتباه و گناه» هست ولی در «مراهم» نیست.2. اگر (ه) را الحاقی بگیریم که کلاً شعر قافیه ندارد. + نوشته شده در جمعه ۱۴۰۲/۱۲/۱۸ساعت 12:53  توسط مجیدطاهری | بخوانید, ...ادامه مطلب
خدا روز ازل ما را به عشقت آشنا کردهچه عشقی که مرا از قید این عالم رها کردهنه اربابم، نه سلطانم، خدا را شکر میگویمکه ما را در حریم حضرت سلطان، گدا کردهعزیز هر دو عالم شد، به بزم عشق مَحرم شدکسی که رو به درگاهِ علی موسی الرضا کردهنگاهش رحمت و رأفت، وجودش پاکی و عصمتخدا در " اِنَّمایش " حق مطلب را ادا کردههمه در حسرت جنت، خدا هم از سَرِ رحمتدری را از حرم سوی بهشت خویش وا کردهولی جنت نمیآید به چشم زائرت وقتی......شبی را در کنار تو سحر کرده، صفا کردهخجالت می کشم وقتی که میآیم حضور توترحم کن به این بنده که سر تا پا خطا کردهبه سقاخانهات بردم پناه از درد و بیماریچه سقاخانهای که درد عالم را دوا کردههمه آیینهها لبیک میگویند آن کس راکه یکبار از صمیم دل تو را خوانده صدا کردهقسم بر خطّۀ طوست، قسم بر شوق پابوستزیارتهای مخصوصت، دلم را مبتلا کردهدلا بنگر افاضاتش، ببین بحرِ کراماتشببین نور ضریحش بی خدا را با خدا کردهمعطل کردن سائل به پشت در مرامش نیستبه هر کس آمده در این حرم فوراً عطا کردهنمیگوید گنهکاری، نمیگوید خطا داریفقط آغوش بگشوده، محبتها به ما کردهنرفته از حرم بیرون، کسی مأیوس یا محزونحوائج را به لطف و رحمتش یکیک روا کردهتشرف در حرم با اختیار خویش ممکن نیستیقین دارم که زهرا مادرش ما را دعا کردهقیامت هست پشت پنجره فولاد، یعنی کهخدا قبل از قیامت شور محشر را به پا کردهچه سِرّی هست در پایین پایش هر که میآیدتمنای زیارت از نجف تا کربلا کرده**صفا در قلب این صحن و، بساط روضه هم پهن ودو چشمم اشک میبارد، هوای نینوا کردهقسم بر نور عین تو، به فَابکِ لِلحسینِ توتو میدانی که عاشورا به قلب ما چهها کردهقسم بر پلک مجروحت، قسم بر جدّ مذبوحت...چه کس با یک غریبِ بی دفاع اینگونه تا کرده؟برو, ...ادامه مطلب
همیشه سفرهاش وا بود با ما مهربانی کردهزاران بار آزردیمش اما مهربانی کرددلش اندازۀ ریگ بیابان بیوفایی دیدولی اندازۀ آغوش دریا مهربانی کردنگاهش شرح نابی بود از «الجار ثمّ الدار»اگر با این و آن مانند زهرا مهربانی کردچه خواهد کرد با مهمان کوی خویش آن مردیکه با دشنامگوی خویش حتی مهربانی کردچرا دنیا به کامش ریخت زهر غصّه و غم را؟چرا با مهربانیهای او نامهربانی کرد؟«الا ای تیرهایی که پی تشییع میآییدنبوده یارِ او جز غم به یارانش بفرمایید»دل او میگرفت از آن همه زخمزبان هرگاهنظر میکرد بر انگشترش: اَلعِزَةُ لِلهکسی که در پناه شانۀ او کوهسار و دشتکسی که ریزهخوار سفرۀ او آفتاب و ماهمگر تاریخ غربتزا! چه رخ دادهست در ساباطکه سجاده کشیده زیر پای خستۀ او آهقیامش مستتر گشتهست در غمنامۀ صلحشو صلحش میشناساند به مردم راه را از چاهخجالت میکشد حتی زره زیر عبای اواز آن یاران ناهمراه، آن یاران ناهمراه«الا ای تیرهایی که پی تشییع میآییدنبوده یارِ او جز غم به یارانش بفرمایید»...مدینه کوفه شد، کوفه دوباره از صدا افتادو اما بعد... یاد خطبههای مرتضی افتادو اما بعد... «این مردم خدایا خستهاند از من»و پژواک صدایی مهربان در گوشها افتادمدینه کوفه شد کوفیتر از آنی که بنویسمخدایا این چه آتش بود در دامان ما افتادبهپیش غیرت چشم برادرهای بیتابشتنی - انگار که پیراهن یوسف - رها افتادو امّا بعد... تابوت از هجوم تیرها گل دادو باران شد، تو گویی اشک از چشم خدا افتاد«الا ای تیرهایی که پی تشییع میآییدنبوده یارِ او جز غم به یارانش بفرمایید» + نوشته شده در شنبه ۱۴۰۲/۱۱/۱۴ساعت 12:17  توسط مجیدطاهری | بخوانید, ...ادامه مطلب
#قصیدهغرق گل شد کربلا چون رهگذار زینب استیا که خونین مقتل یار و تبار زینب استقامت موزون اکبر، سرو ناز کربلاستچشمۀ این باغ، چشم اشک بار زینب استگلبن قاسم دهد بر این گلستان خرمییادگار مجتبی، در روزگار زینب استلالۀ عطشان این گلشن، علی اصغر بُوَدشاهد این گفته، قلب داغدار زینب استدر کنار علقمه، سروی مگر آتش گرفتیا سراپا غرقه در خون، جان نثار زینب است؟این گلستانی که پامال سم اسبان شدهجسم و جان احمد و، دار و ندار زینب استبا چنین طوفان گلریزی، چه گل هایی شکفتکس نمیداند، خزان یا نوبهار زینب استتا بیاموزد رقیه، راه و رسم زینبیدر تمام صحنه ها، او هم کنار زینب استگلشن آل خلیل از آتش بیداد سوختعقل در حیرت ازین صبر و قرار زینب استاز اسارت در ره آزادی او را ننگ نیستبلکه فرمان بردن از کفار، عار زینب استخطبه خوانَد چون علی، با آن حیای فاطمییادبود مَشیِ پیغمبر، وقار زینب استنطق کردن در خیابان، بین آن غوغا گرانبا وجود حضرت سجاد، کار زینب استکوفه شد غرق سکوت آنگه که فرمود «اُسکُتوا»رشتۀ جان ها مگر در اختیار زینب است؟یاد بود احتجاج و نطق زهرا تازه شدرنگ قرآن، در کلام زرنگار زینب استحفظ جان حضرت سجاد، از تیغ عدوجلوه ای از روح زهرا، شاهکار زینب استروز عاشورا که شد روشنگر جان بشرسایۀ غم های آن، از شام تار زینب استگشت ظالم عاقبت از تخت عزت سرنگونفتح مظلومان، ز یُمن اقتدار زینب استاین علم های سیاه و، این همه افغان و آهپرچم فتح و، سرود افتخار زینب استوقف باغ کربلا کن چشمۀ اشکت (حسان)چون که این سان وقف کردن، یادگار زینب است✍️حبیب الله چایچیان(حسان)باحذف یک بیتدیوان خلوتگاه راز، ص222-220 + نوشته شده در شنبه ۱۴۰۲/۱۱/۰۷ساعت 8:26  توسط مجیدطاهری | , ...ادامه مطلب
کعبه ز شادی شده منادی می زند آوا چه متمادیکه این نه من من من نه منم من که دارم این ذکر اعتقادییا امیرالمومنین امیرالمومنین...فاطمه بنت اسد درآمدگل ز گلستان حق سرآمداین نه منم من من نه منم منکه جانم از وجد و جِد برآمدیا امیرالمومنین امیرالمومنین...مجیدطاهریصوت + نوشته شده در شنبه ۱۴۰۲/۱۱/۰۷ساعت 8:31  توسط مجیدطاهری | بخوانید, ...ادامه مطلب
یکی از سخنرانانی که معمولاً با بیان بلیغ و شیرین خویش، مستمعین را جذب مینماید سردار حسین سلامی فرماندهی وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. ایشان در تاریخ 8 آبان 1402 با حضور در جمع مداحان بسیجی، بیاناتی داشتند که مناسب دیدم اینجا به یادگار حفظ گردد. به گزارش خبرنگار مهر، سرلشکر حسین سلامی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گردهمایی ذاکران و مداحان سراسر کشور که در سازمان بسیج مستضعفین برگزار شد اظهار داشت: خدا را شاکرم که امروز این توفیق را نصیبم کرد تا در جمع مداحان و ذاکران اهل بیت (ع)، دلدادگانی که ترکیب عمیق احساس دینی و شور حسینی و شعور عاشورایی را باهم برای جریان یابی جاذبه الهی عاشورا و حرکت دادن آن واقعه عظیم و انتقال دادن آن به نسل دیگر انجام میدهند، باشم.وی با بیان اینکه به صورت طبیعی عاشورا قله فضائل هستی است، تصریح کرد: زیباترین و عمیقترین معارف عالم در این واقعه متراکم و در عین حال عمیق تبلور یافت. همانطور که درباره قرآن فهمیدند که ظاهر آن زیبا و باطن آن عمیق است. مداحان در طول زندگی فرهنگ ایثار، جهاد و شهادت را از سرچشمه عاشورا به عنوان یک حقیقت جاری در دل مؤمنان و محبان به یک حرکت بهجت معنوی تبدیل کردید. شما تاریخ را حرکت دادهاید. شخصیتهای عاشورا را تکثیر، زنده و جاری کردهاید. به عاشورا امتداد دادهاید. عاشورا واقعهای محصور شده در زمان نیست بلکه جاری و صاحب حیات و حیات بخش است و قدرت ایجاد میکند. میدان پرورش حب و بغض است. شما ما را در دنیا و آخرت با سیدالشهدا محشور میکنید. بدون برائت نمیتوان جهاد کرد. تولی و تبری مقدمه جهاد است. بدون حب به اهل بیت و حب به اسلام نمیتوانیم در میدان جهاد حضور پیدا کنیم. ما با همین حب و بغض میل به جهاد پیدا میکنیم, ...ادامه مطلب
این شعر را یکی از پیرغلامان زنجانی پیشنهاد کرده است(با حذف یک بیت) :در کعبۀ دل، قبلۀ امید حسین استجان باختۀ مکتب توحید حسین استآن ماهِ فروزنده که در چرخ ولایتشد مشتریاش زهره و ناهید حسین استدر برج جوانمردی و ایثار و شهادتماه است ابوفاضل و خورشید حسین استکو دولت جبارِ یزیدِ دَنی، امادر خاطرهها زندۀ جاوید حسین استآن کس که شفقگونه می از ساغر توحیدبا شوق در آن بادیه نوشید حسین استآن کاو ز ازل رخت شهادت ز سرِ شوقبا قامت افراشته پوشید حسین است✍️محسن حافظی کاشانی + نوشته شده در جمعه ۱۴۰۲/۰۹/۱۰ساعت 10:28  توسط مجیدطاهری | بخوانید, ...ادامه مطلب
#مدح#مثنویباز گویم راز دل با فاطمه یا محمّد، یا علی، یا فاطمه اسم اعظم راز اسماء شماست اولین حرف الفبای شماست اهل دل چون نامه انشاء می کنند ابتدا با نام زهرا می کنند نام زهرا عقده از دل می برد کشتی دل را به ساحل می برد خلقت عالم پی تشریف اوست چهار دفتر، دفتر توصیف اوست فیض بخش اولین و آخرین نور چشم رحمة للعالمین کعبه سنگی از نشان خانه اش راز کوثر اشک دانه دانه اش زیر پا فرش از حصیر انداخته متکا از لیف خرما ساخته هر رسولی جرعه نوش جام اوست معنی آیات رحمت نام اوست ای که در عصمت خدا را مظهری تو محمّد در لباس دیگری کوثر و طوبای پیغمبر تویی آفتاب خانه ی حیدر تویی پایگاه وحی و قرآن خانه ات گه تویی شمع و علی پروانه ات گه علی شمع و تویی پروانه اش او جهان را جان تویی جانانه اش پایه های خانه ات ارکان عشق آستانت مرکز فرمان عشق حُسن را سرمایه از آبای توست علم را پیرایه از ابنای توست بر رسولان حکمتت آموزگار بر امامان مصحفت دستور کار خانه ی حق زادگاه شوهرت عرصه ی خون جلوه گاه دخترت سرفرازی چون حسن پرورده ای عشقبازی چون حسین آورده ای خوش بود از روی این دو عالمت این دو گوهر حاصل عمر کَمَت ای شده بر خلقت امکان سبب تو بهشت مصطفایی زان سبب زود بردت در بر احمد خدا تا نباشد از بهشت خود جدا فاطمه ای آنکه قبرت را علی از نظرها ساخته پنهان ولی هر کجا یادت انیس ما بُود تربت گم گشته ات آنجا بُود + نوشته شده در جمعه ۱۴۰۲/۰۹/۱۰ساعت 11:31  توسط مجیدطاهری | بخوانید, ...ادامه مطلب
باورم نیست علی اکبر بابا باشیاینقدر سعی نکن تا بر بابا پاشیتیرها در بدنت چون نخ و سوزن شدهاندتیرها را بکشم از بدنت میپاشی + نوشته شده در شنبه ۱۴۰۲/۰۹/۰۴ساعت 6:53  توسط مجیدطاهری | بخوانید, ...ادامه مطلب
هر چند نامِ نیک، فراوان شنیدهایمنامی، به باشکوهی زینب، ندیدهایمارث از دلِ شجاع تو بردهست، یا علی!نامش گره به نام تو خوردهست، یا علی!پیوندِ عقل روشن و بیداریِ دل استشاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل استقانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زندوقتی عقیلةالعرب از عشق، دم زندزینب به بند، بندگی یار میکندگیراست زلفِ یار و گرفتار میکنداز چشمِ یار، قامت دلدار، دیدنی است نام حسین، از لب زینب، شنیدنی استآن شیرزن که زینت شیر خدا شودباید امیر قافلۀ کربلا شوداز خطبه، لرزه بر در و دیوار دیدهاید؟غرش، به سبک حیدر کرّار دیدهاید؟زن دیدهاید از همۀ شهر، مردتر؟از هر چه مردِ عشق، بیابان نوردتر؟زن دیدهاید در سخنش، برق ذوالفقار؟بر ذوالجناحِ غیرت و آزادگی سوار؟زن دیدهاید اسوۀ هر مرد و زن شود؟زن دیدهاید مثل علی بتشکن شود؟شد پیشِ حق، دلیلِ مباهات اهل بَیتوقتی که نور چشم علی، گفت: «ما رَاَیت...»با «ما رَاَیت...»، بندگیاش را تمام کردحمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد«از هر چه بگذری، سخنِ دوست خوشتر است»این دخترت، علی! چه قَدَر، شکل مادر است!هر بار، تا صدا زدهای نام زینبتانگار نام دیگر زهراست، بر لبتزینب، طلوع دیگری از نور فاطمه ستیک جلوه، از حقیقتِ مستور فاطمه ستآن زهرهای که چادرِ زهراست بر سرشناموس کبریاست، شبستانِ معجرشچون حیدر است، شرحِ طناب و اسیریاشچون فاطمه ست، یک شبه، جریان پیریاشروزی که دل، مجاورِ بانوی عشق بودحس کرد، قبر فاطمه هم در دمشق بود#قاسم_صرافان + نوشته شده در شنبه ۱۴۰۲/۰۹/۰۴ساعت 11:42  توسط مجیدطاهری | بخوانید, ...ادامه مطلب
بعضی قاریان مصری، کلمات قرآن کریم را تغییر می دهند، مثلاً «هُم» را «هُمو» می خوانند یا «انفسهم» را «انفسهمو» می خوانند و غیره... آیا دیگران نیز چنین مجوزی دارند؟ امام صادق (ع) به نقل از رسول خدا (ص) فرموده إقرأ کَما یَقرَؤا النّاس؛ همانگونه که مردم قرآن می خوانند، شما هم همانگونه بخوانید. رهبر انقلاب با اشاره به یکی از ویژگی های قرائت حمزه فرمود: قرائت حمزه هم از یک جهتی خوب است و آن، این است که این سَکتی که در قرائت حمزه هست بین حرف ساکن و همزه، چیز قشنگی است. از این جهت که تلاوت را زیبا می کند، [خواندنش] گاهی اوقات ایرادی ندارد به نظر ما. این دو قرائت را اگر چنانچه بخوانند، بد نیست؛ امّا دیگر [خواندنِ] اختلافِ قرائت های مختلف و شکل های گوناگون در یک کلمه و مانند اینها به نظر ما خیلی لزومی ندارد؛ یعنی آن چیزی را که مورد انتظار از شما است ــ که ذکر و دعوت و تذکّر و مانند اینها است ــ حقّاً و انصافاً تأمین نمی کند.منبع: قدس آنلاین https://www.qudsonline.ir۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۰۹:۲۲کد خبر: 798808 + نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۲/۰۹/۰۵ساعت 8:14  توسط مجیدطاهری | بخوانید, ...ادامه مطلب
خاقانی، شاعر قرن ششم هجری قمری، ضمن شکایت از حبس و بند و مدح عظیم الروم عز الدوله قیصر ، از ستم و ظلم یهودی، نیز شکایت نموده و آرزوی زیارت بیت المقدس داشته است:فلک کژرو تر است از خط ترسامرا دارد مسلسل راهب آسا...پس از الحمد و الرحمن والکهفپس از یاسین و طاسین میم و طاهاپس از میقات حج و طوف کعبهجمار و سعی و لبیک و مصلیپس از چندین چله در عهد سی سالشوم پنجاهه گیرم آشکارامرا مشتی یهودی فعل، خصمندچو عیسی ترسم از طعن مفاجاچه فرمائی که از ظلم یهودیگریزم بر در دیر سکوبامگو این کفر و ایمان تازه گردانبگو استغفر الله زین تمنافقل و اشهد بانالله واحدتعالی عن مقولاتی تعالیکه بهر دیدن بیتالمقدسمرا فرمان بخواه از شاه دنیا✍️خاقانیبا تلخیص + نوشته شده در شنبه ۱۴۰۲/۰۸/۱۳ساعت 14:0  توسط مجیدطاهری | بخوانید, ...ادامه مطلب
غزّۀ مظلومدهر بپا خاست ، نشستن چراشاخه ی این نخل شکستن چراغزّه در آتش بدنش سوختهباغ و نهال و چمنش سوختهقصّه ای از آتش و خون گفته اندمادر و فرزند به خون خفته اندلشکر ابلیس شده یکّه تازنسل کُشی می کند ابلیس بازحسّ مرا داغ برانگیختهخون مسلمان به زمین ریختهکودک تنها شده ی بی پناهکُشته شد امّا به کدامین گناهاین دلِ مغموم چها دیده استغزّه ی مظلوم چها دیده استکفر مجسّم شده صهیون ببینسرخ شده شاخه ی زیتون ببینآه ببین نقشه ی خصمِ پلیدفاجعه در فاجعه آمد پدیدگرگِ پلید است که انسان کُشَدکفرِ یهود است مسلمان کُشَدآلِ یهود است کزو صبح و شامامّتِ اسلام شود قتلِ عاممنبرِ خون است بخوان ای خطیبنَصْرُمِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریبفتح و ظفر جزوِ سپاه شماستنَصْرُمِنَ الله سِلاح شماستگیسوی طفلان همه در خون رهاستغزّه ی ویرانه ببین کربلاستآه چقدر آب و عطش دیده ایمباز درین دایره چرخیده ایمپلک میانداز و ببین در خزانخفته به خون اند همه مادرانداغ به دلها سر و سامان دهدطفل در آغوش پدر جان دهدپنجه ی صهیون که چکد خون ازوزخم شده سینه ی گردون ازوناله ازین خاک به گردون رسیدروی زمین مانده هزاران شهیدای همه دل داده به فتحِ قیامصبر و شکیبایی تان مستدامشعله کشد آهِ جگر سوزتانجلوه کند نهضت پیروزتانحرمله ها تیر به کف آمدندباز پیِ ذبحِ شرف آمدندغزّه بُوَد عرصه ی خون و شرفبانگ بر آورده شرف ، لاتَخَفای غم دل خوانده بگو یا حسینتشنه جگر مانده ، بگو یا حسیننام حسین است به دل جان دهدحضرت زهراست که فرمان دهدخون جگران را ز رهِ یاوریحضرت زهراست کند مادریآن که به قلب همه مَرهَم گذاشتآه که خود بازوی مجروح داشتوای ، خزان از غم او باغ ماستپهلوی بشکسته ی او داغ ماستدستِ ستم بابِ جسارت گشودچهره ی نورانی او شد کبوداین که به دل خونِ جگر آ, ...ادامه مطلب