مجمع ستايشگران حریم ولايت

متن مرتبط با «محمد» در سایت مجمع ستايشگران حریم ولايت نوشته شده است

اشعار ولادت امام محمدباقر(ع)

  • از عرش حدیث حق پرستی خواندندیک صفحه ز دیباچۀ هستی خواندندوقتی که شکفت امام باقر چون گلدر باغ جنان سرود مستی خواندند(سیدهاشم وفایی)امروز که عرشیان برانگیخته‌اندبر عرش بلور نور آویخته‌انددر مقدم باقر العلوم از فردوسیک باغ گل محمدی ریخته‌اند(سیدهاشم وفایی)ماه رجب و پیک سعادت آمددر روز نخست با ولادت آمدیعنی گل گلزار محمد باقرآن قافله سالار عبادت آمداسماعیل ولی‌خانی(طالع)تا روی به کشتی نجات آوردیمامید به ساحل نجات آوردیمدر روز ولادت امام باقرما هدیه برایش صلوات آوردیم(سید هاشم وفایی)خطاب به امام زمان(عج)بر ما نظری اگر نمایی کافی‌ستازکارم اگر گره گشایی کافی‌ستعیدی ولادت امام باقردر مجلس ما اگر بیایی کافی‌ست(سید مجتبی شجاع)از روشنیِ طلعت رخشندۀ باقرشد نور علوم نبوی بر همه ظاهردر اوّل ماه رجب از مشرق اعجازگردید عیان ماه تمام از رخ باقربر «فاطمۀ بنت حسن» بس بُوَد این فخرکآورده پدید این مه تابندۀ باهر"باقر" لقب و کنیه "ابو جعفر" و او رابوده‌ست لقب های دگر، هادی و شاکردریای علوم‌ست و زُدایندۀ اوهام گفتار حکیمانۀ او زیب منابراز یک نفسش زنده کند صد چو مسیحیاز یک نظرش دیدۀ اعمی شده باصریاد آمدش از چهرۀ تابان محمّدبا چشم بصیرت نگهش کرد چو "جابر"عالم همه شد روشن از آن نور خدائی شد بارور از او شجر دین و شعائرخوش باد، زمینی که هم آغوش شد او راخوش آن که به سوی حرمش گشته مسافردیگر غمی از محنت ایّام نداردهر کس به حرم خانۀ او گشت مجاوروصفش نتوان گفت «حسان» با سخنی چندچون، قصّه بلند است و زبان، الکن و قاصر(حبیب الله چایچیان)خشکی‌ام رفت و وصل دریا شدسردی‌ام رفت و فصل گرما شدفارغم از خودم خدا را شکرآسمانی شدم خدا را شکرآمدی و دلم نجات گرفتباز هم مرده‌ای حیات گرفتای حیات مجدد دنیادومین یا محمد دنیا«یا, ...ادامه مطلب

  • شعرخاقانی در مدح حضرت محمد مصطفی(ص)

  • این قصیده در بسیاری از سایتهای معتبر و معروف بطور ناقص آمده و اتفاقا در حالی که نوشته‌اند در مدح پیامبر(ص)، ولی متأسفانه ابیاتی که در مدح آن حضرت است را نیاورده‌اند، لذا از دیوان خاقانی به تصحیح دکتر سید ضیاء الدین سجادی، که بهترین مرجع اشعار خاقانی است این قصیدۀ ارزشمند کاملاً در اینجا نقل گردید:عشق بهین گوهری‌ست، گوهر دل کان اودل عجمی صورتی‌ست، عشق زبان دان اوخاصگی دست راست بر در وحدت دل استاینکه به دست چپ است داغگه ران اوتا نکنی زنگ خورد آینهٔ دل که عشقهست به بازار غیب آینه گردان اوعقل جگر تفته‌ای است، همت چرب آخوری استجرعه‌ خور جام عشق، زلّه کش خوان اواز خط هستی نخست نقطهٔ دل زاد و بسلیک نه در دایره است نقطهٔ پنهان اورهرو دل ایمن است از رصد دهر از آنککمتر پروانه‌ای‌ست دهر ز دیوان اودل به رصد گاه دهر بیش بها گوهری‌ستدخل ابد عُشر او فیض ازل کان اولیک ز بیم رصد در گلش آلوده‌اندتاز گل آید برون گوهر رخشان اودل چو فرو کوفت پای بر سر نطع وجوددهر لگد کوب گشت از تک جولان اونیست ازین آب و خاک ز آب و هوائی است دلکآتش بازی کند شیر نیستان اوای شده بر دست تو حلهٔ دل شاخ شاخهم تو مُطرّا کنان پوشش ایوان اویوسفی آورده‌ای در بُن زندان و پسقفل زر افکنده‌ای بر در زندان اوحوروشی را چو مور زیر لگد کشته‌ایپس پر طاووس را کرده مگس ران اوخوش نبود شاه دل اسب گلین زیر رانرخش به هرّای زر منتظر ران اودل که کنون بیدقی‌ست باش که فرزین شودچونکه به پایان رسد هفت بیابان اوشمه‌ای از سرّ دل حاصل خاقانی استکز سر آن شمّه خاست جنبش ایمان اودل به در کبریاست شحنۀ کارش که اوخاک در مصطفاست نایب حسّان اوگر جگرش خسته شد از فزع حادثاتنعت محمد بس است نشرۀ درمان اوقابلۀ کاف و نون، طاها و یاسین که هستعاقلۀ کاف و لام طفل , ...ادامه مطلب

  • شعرشهادت امام باقر(علیه السلام)

  • ای هم نوای غربت تو عندلیب ها خاکی ترین نگین بقیع غریب ها ای پنجمین معلم دین، باقرالعلوم شاگرد مکتبت علما و ادیب ها از قال باقر است به ما هر چه که رسید علم مُنَجمین و دوای طبیب ها درس است خطبه های فصیح و بلیغ تو زانو زدند پای کلامت خطیب ها از کار ما گره بگشا، مضطریم ما ای مقصد نهاییِ امن یجیب ها از پنج سالگی جگرت پاره پاره شد ایوب صبر هستی و کوه شکیب ها مسموم زهر کینه شدی ظاهراً ، ولی کشته تو را جسارت آن نانجیب ها همراه عمه بودی و دیدی به چشم خویش پُر شد فضای قتلگه از عطر سیب ها دیدی که رفت پیکر جدت به غارت و نیزه زدند بر بدنش بی نصیب ها داغی شبیه شام غریبان,شعر شهادت امام محمد باقر علیه السلام,اشعارشهادت امام باقرعلیه السلام ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها