شعربرای استادم

ساخت وبلاگ

تقریبا ً هرروز در خدمتشان بودم...

***

 

دلم تنگ است بر هر لحظۀ نجوای استادم

گلستان بود فکر او خوشا دنیای استادم

 

چه ذکری داشت بر لب او، ز شعر و آیه های عشق

شگفتی داشت آن ژرفا و آن دریای استادم

 

مرا تعلیم از دل داد و دل را کرد تقدیمم

دلش چون کوه طور و من، چنان سینای استادم

 

زمهرش کاشت در قلبم نهالستان شوق خود

چه آهنگ دل انگیزی رسید از نای استادم

 

پیمبروار می بارید ابر رحمتش هر دم

مُحقر دانه ای دیدم شده طوبای استادم

 

به راهی رهنمونم شد که خود می رفت تا پایان

نگاهم باد هر لحظه به ردّ پای استادم

 

دوچشمش محو مصباحی‌ست «نورٌ فَوقَ کُلّ نور»

کجا پیداست استادی شود همتای استادم

 

توسل‌های او را یاد دارم از نهانگاهش

اشاراتی که مستم کرده از مینای استادم

 

کنار علقمه می‌رفت و می‌آمد چه حیران بود

چه پشتش را شکست آنکه شده مأوای استادم

 

کنارچشم او رودی خروشان در تلاطم بود

زهجای نخست واژۀ مولای استادم

 

کجایی روضه دار و روضه خوان سیدالعطشان

دلم تنگ است خیلی تنگ بر آوای استادم

 

کتابی گشته ام (طاهر) ورقهایش نشان او

خوشا بر صفحۀ اول خورَد امضای استادم

 

(مجیدطاهری)

مجمع ستايشگران حریم ولايت ...
ما را در سایت مجمع ستايشگران حریم ولايت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amoozeshmaddahia بازدید : 137 تاريخ : دوشنبه 1 ارديبهشت 1399 ساعت: 8:38