مثنوی حسینی از مجیدطاهری

ساخت وبلاگ

(مثنوی حسینی)
          
تا بُود حُبّ حسینی در دلم
تا که عشق او عجین شد در گلم
تا که جان آید به راه ریشه‌ام
دم زنم گویم حسینی پیشه‌ام
سوز من شورم شرار آتش است
بارش اشکم سرور دلکش است
اشک من رودی ز بحر او روان
اشک من احیاگر باغ خزان
اشک من دائم نویدم داده است
بر در بسته کلیدم داده است
اشک موجی پر شتاب و بی حباب
رو به ساحل او ندارد مثل آب
اشک امواج تلاطم آور است
در تغافل ها چو رعد و آذر است
اشک چون گل چهره‌ام را باز کرد
راه و رسم عاشقی آغاز کرد
تا حسینم کشتی است و ناخدا
راه دریایی است شور و شوق ما
او امید دین و دنیای من است
عالمی را سود و سودای من است
در شب مرگم چو در زیر لحد
هیچکس آنجا نباشد جز احد
ناگهان گویند نوری می‌دمد
مهر مولا بنده‌اش را می‌خرد
مهر مولایم نجاتم داده است
بر در جنت براتم داده است
مهر مولایم حسین بن علی
در زمین و آسمانها منجلی
مهر مولایم سرود بندگی‌ست
مفخر انسان صعود بندگی‌ست
مهر مولایم تقرّب آورد
قرب حق را رو به پایان می‌برد
مهر مولا قرب یکتا را دراست
بهر پروازم بسوی حق پر است
این دم اینجا وقت شور انگیزی است
با دل و جان روز بر پا خیزی است
وقت مردن نیست همت بایدم
لحظه لحظه عشق و شدّت بایدم
کاسۀ سر عاریت بر یار رفت
آنکه سر تا پا همه از یار رفت
من نه اینم ظاهر و کی پوستم
در حریم کربلای دوستم
یار رسم سوختن داده مرا
عقل و هم دیوانگی هر یک بجا
عقل در رسم رهیدن آمدن
عشق در ژرفای دریاها زدن
عقل با چشم حسینی دوختن
عشق در دیوانگی آموختن
عقل تاریکی جهلم را برد
عشق خون دوری از دل را خورد
عقل فرماید که با حق یار باش
با حقیقت جمله در یک کار باش
هوش و فکرت را به راه یار گیر
تا شوی از جام مولا سیر سیر
تا  بُود هایی که هوهویی زنم
تا بُود شاخی که کوکویی زنم
سوی من سوی حسینی است و بس
کوی من کوی حسینی است و بس
هر که جوید شیوه‌ام را در خطاب
گویمش اما فقط روز حساب
روز حکم مطلق باری اله
تا که حق گویان بگیرندش پناه
می‌زنم سودای مستی سادگی
می‌کنم پروانگی دیوانگی
کاشف الکرب الحسین احساس من
بر لبم عباس من عباس من

#مجید_طاهری

مجمع ستايشگران حریم ولايت ...
ما را در سایت مجمع ستايشگران حریم ولايت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amoozeshmaddahia بازدید : 162 تاريخ : دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت: 23:50