شعر حضرت زینب(س)

ساخت وبلاگ

هر چند نامِ نیک، فراوان شنیده‌ایم
نامی، به باشکوهی زینب، ندیده‌ایم

ارث از دلِ شجاع تو برده‌ست، یا علی!
نامش گره به نام تو خورده‌ست، یا علی!

پیوندِ عقل روشن و بیداریِ دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است

قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند
وقتی عقیلةالعرب از عشق، دم زند

زینب به بند، بندگی یار می‌کند
گیراست زلفِ یار و گرفتار می‌کند

از چشمِ یار، قامت دلدار، دیدنی است
نام حسین، از لب زینب، شنیدنی است

آن شیرزن که زینت شیر خدا شود
باید امیر قافلۀ کربلا شود

از خطبه، لرزه بر در و دیوار دیده‌اید؟
غرش، به سبک حیدر کرّار دیده‌اید؟

زن دیده‌اید از همۀ شهر، مردتر؟
از هر چه مردِ عشق، بیابان نوردتر؟

زن دیده‌اید در سخنش، برق ذوالفقار؟
بر ذوالجناحِ غیرت و آزادگی سوار؟

زن دیده‌اید اسوۀ هر مرد و زن شود؟
زن دیده‌اید مثل علی بت‌شکن شود؟

شد پیشِ حق، دلیلِ مباهات اهل بَیت
وقتی که نور چشم علی، گفت: «ما رَاَیت...»

با «ما رَاَیت...»، بندگی‌اش را تمام کرد
حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد

«از هر چه بگذری، سخنِ دوست خوشتر است»
این دخترت، علی! چه قَدَر، شکل مادر است!

هر بار، تا صدا زده‌ای نام زینبت
انگار نام دیگر زهراست، بر لبت

زینب، طلوع دیگری از نور فاطمه ست
یک جلوه، از حقیقتِ مستور فاطمه ‌ست

آن زهره‌ای که چادرِ زهراست بر سرش
ناموس کبریاست، شبستانِ معجرش

چون حیدر است، شرحِ طناب و اسیری‌اش
چون فاطمه ست، یک شبه، جریان پیری‌اش

روزی که دل، مجاورِ بانوی عشق بود
حس کرد، قبر فاطمه هم در دمشق بود

#قاسم_صرافان

+ نوشته شده در  شنبه ۱۴۰۲/۰۹/۰۴ساعت 11:42&nbsp توسط مجیدطاهری  | 

مجمع ستايشگران حریم ولايت ...
ما را در سایت مجمع ستايشگران حریم ولايت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amoozeshmaddahia بازدید : 32 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1402 ساعت: 18:13