مرغ نیم بسمل

ساخت وبلاگ
طبقه بندی: خاطرات حاج مجید طاهری، |

سال1371 در حسینیۀ لباس فروش ها( واقع در خیابان سعدی تهران) "حاج سید محمّد موسوی سجاسی" در روز شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) به قتلگاه سیدالشّهداء(علیه السلام) گریز زده  و مشغول مرثیه خوانی بود که "حاج منصور ارضی" از طبقۀ پایین در حالی وارد مجلس شد که جمعیتِ متراکم و عزادار، نگاهشان به این دو مدّاح شهیر و توانا بود و کسی نبود که یا در حال ضجّه زدن و یا منتظر یک منظرۀ حیرت آور و فریاد بر انگیز باشد؛ همینکه از در و دیوار اشک می‌ریخت ناگهان سید محّمد به حاج منصور اشاره کرد و پرسید: حاج آقای ارضی! شما به من بگو بدانم مرغ نیم بسمل[1] یعنی چه؟ ! ایشان هم بجای جواب دادن ِکلامی، دو پنجۀ خود را در حال مشت کردن کنار هم قرار داد و یکی را بشدّت از دیگری کشید و جدا کرد و هیچ چیز دیگری هم نگفت، اهل مجلس که متوجّه شده بودند منظورشان چیست چنان ناله ای زدند که تا چند لحظه کسی نمی‌توانست آنها را آرام کند، عدّه‌ای به صورت می‌زدند و عدّه‌ای با دو دست به سر می‌کوبیدند و تا مدّاحان می‌خواستند جای خود را به یکدیگر بدهند نیازی به مرثیه خوان احساس نمی‌شد و صدای شیون ، فضا را احاطه کرده بود.

خاطرات مجید طاهری



[1] دهخدا: [ ب ِ م ِ ] (ص مرکب ) ذبیح ناقص ، و بسمل را به فارسی کشتار گویند. (آنندراج ). نیم کشته . مذبوحی که هنوز جان داشته باشد. (ناظم الاطباء). مرغی که سر آن بریده باشند و هنوز در حال طپیدن باشد. که مقداری از گردن او بریده باشند و سر جدا نشده باشد. (یادداشت مؤلف ) : 

بیامد اوفتان خیزان بر من 
چنان مرغی که باشد نیم بسمل .  منوچهری .

 


مجمع ستايشگران حریم ولايت ...
ما را در سایت مجمع ستايشگران حریم ولايت دنبال می کنید

برچسب : بسمل, نویسنده : amoozeshmaddahia بازدید : 98 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 16:05