شیعه را الگوست آن ربّ کریم
آن که لطف و رحمتش باشد عمیم
شیعیان را قلبها باشد عطوف
شیعۀ مولا دلی دارد رئوف
قلب شیعه خشک نبوَد، خرّم است
عقل و احساسات با هم توأم است
آرزو دارد تمام مردمان
در بهشت خلد باشد جایشان
جملگی اهل ولا باشند و بس
قائلِ «قالوا بلی» باشند و بس
شیعه میگوید به آوای جلیّ
که علی با حقّ بود حقّ با علی
شیعه اهل منطق و اندیشه است
مذهبش دارای اصل و ریشه است
شیعه نبود اهل تزویر و عناد
حرفهایش نیست جز از اعتقاد
اهل انصاف است نِیْ اهل جدل
شیعه باشد در پی خیر العمل
شیعه در منطق ندارد اعوجاج
نیست او اهل تعصّب یا لجاج
شیعه گوید حرف پیغمبر چه شد؟
«هست مولا بعدِ من حیدر» چه شد؟
شیعه جوید پاسخی بر این سؤال
ظلم بر زهرا چگونه شد حلال؟!
شیعه گوید ریشه سقیفه چیست؟
هرچه میپرسد جوابی نیست نیست!
شیعه میپرسد چرا در خطبهها
لعن شد داماد پیغمبر؟ چرا؟
فرض کردیم او نبود خیر البشر
از صحابه هم نبود آیا مگر؟
ظلم آیا هست از این بیشتر
هست آیا از علی دلریشتر؟
حال میگویید از چه شیعیان
کارشان گردیده لعن دشمنان
لعن را خصم علی آغاز کرد
پستی پنهان خود ابراز کرد
جای آنکه خصم را لعنت کنید
نام خال المؤمنینش مینهید؟!
زو روا این است و از ما ناروا
العجب یک بام هست و دو هوا
راست میگویید دست از او کشید
لعن بنمایید بر او و یزید
شیعه میگوید ز سوز دل چنین
در حمایت از امیرالمؤمنین
لعن ما باشد جواب لعنها
پاسخ زخم زبان و طعنها
لعن اعلان برائت از عدوست
بغض تاریخ است که، اندر گلوست
لعن شد مولای ما هفتاد سال
حال میگویید ای شیعه منال؟
لعنتی که بر لبان شیعه است
جلوۀ رنج نهان شیعه است
لعن یعنی آتشی در سینهها
دفتر ابراز بغض و کینهها
لعن شرح اعتراض ما بود
چون شعار مرگ بر اعدا بود
لعن یعنی مرگ بر کفر و نفاق
آن که در امت فکند این انشقاق
لعن یعنی یک عبادت یک دعا
بر علیه دشمن دین خدا
لعن رسمی، عاطفی، دینی، بود
کاشف از نوعی جهانبینی بود
لعن یک اصل است نزد شیعیان
میکند اصل تبری را بیان
لعن یعنی فاطمی هستیم ما
با علی عهد وفا بستیم ما
لعن یعنی ما سپاه حیدریم
گوش بر فرمان، چو مالک اشتریم
لعن لشکرهای غیبی خداست
لشکری بیابتدا بیانتهاست
شیعه را بر لب کلام صادق است
ذکر او ذکر امام ناطق است
هر زمان مشغول تعقیبات بود
چهار مرد و چهار زن لعنت نمود
لعن یعنی انتصار اهل بیت
لعن میباشد شعار اهل بیت
لعن یعنی با عدو بیگانهایم
با خدا هستیم با اعدا نِهایم
لعن یعنی شادی قلب رسول
انتقام از خصمِ زهرای بتول
لعن یعنی با عدو قهریم ما
کام او را همچنان زهریم ما
لعن یعنی ما ز خصم دون همه
روی گردانیم مثل فاطمه
لعن یعنی اشک، یعنی سوز دل
یعنی از غمها شده شب، روزِ دل
لعن یعنی گر نبودم پشت در
میکنم امروز نفرین از جگر
تا نَهَم بر زخم زهرا مرهمی
زخم سیلیخوردن از نامحرمی
تا غمی از سینه مولا برم
رنگ نیلی از رخ زهرا برم
لعن یعنی داروی درد علی
خنجری بر خصم نامرد علی
لعن بر شیطان و بر شیطانیان
ز اولین تا آخرین از انس و جان
لعن یعنی جلوه قالوا بلی
با علی گفتن نعم، با غیر، لا
لعن یعنی سیف، یعنی ذوالفقار
سنگ بر شیطان زدن رمی جمار
لعن شمشیری است بُرّان بر گلو
همچنان تیری است بر قلب عدو
لعن یعنی از عدو دوری بجو
دم بزن از حقّ و از باطل مگو
به نقل از سایت درر،http://dorar.ir
مجمع ستايشگران حریم ولايت ...
ما را در سایت مجمع ستايشگران حریم ولايت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : amoozeshmaddahia بازدید : 173 تاريخ : پنجشنبه 25 بهمن 1397 ساعت: 12:54